تار میشم....

گاهی وقتا لازمه یه شب تا صبح منتظر بشینی
به زور خودتو بیدار نگه داری
فیلم نگاه کنی
خودتو خسته کنی
اما نخوابی و مقاومت کنی در برابر خوابیدن
بعدش بیای به راه حل آهنگ و هندزفری برسی!
اونوقت زمان این راه حل چیزی حدود ۳ و نیم صبح باشه!
اما بازهم وقتی هندزفری تو گوشته و داری از خواب می میری و حسابی خسته ای، هزار تا فکر به ذهنت هجوم میارن و تو حتی نمیدونی به کدومشون فکرکنی فقط یه حسی اون وسطا شبیه دل تنگیه!
شایدم مربوط به اینه که باز دارم سریال اصیل ها می بینم و به forever & always فکر میکنم و به تمام کارهایی که برای خیلی ها کردم خیلی وقتا!
ولی بعضی وقتا این معماها منو گیج میکنه!...
یه جوری م که نمیدونم دقیقا چی کمه! اما میدونم این وسطا یه missing object وجود داره! حتی اگه ندونیم چیه بازهم هست!
از چشمام اشک میاد برا خودش! و واقعا ذهنم پراز خستگیه!
ولی نمیدونم چرا در برابر خوابیدن اینهمه مقاومت میکنم!
کافیه چشمامو ببندم فقط! اما دارم مینویسم...!!!

اهنگ میگه دلت بدون اون گرفته گریه کن... تو دل تنگیا نیست کنارت گریه کن...
موضوع اینه کسی نیست و من همیشه هستم!
حس میکنم‌ باید یکی باشه و دلم تنگه...
اما الان فقط باید ننوشت و با لالایی اهنگ خوابید...

فقط باش پیشم.... بی تو تار میشم....
تار شدم؟؟؟؟

۴ شهریور ۳:۴۴ صبح